دیسک و هوش هیجانی دست در دست هم

دیسک و هوش هیجانی دست در دست هم

نظریه دیسک که برای اولین بار توسط ویلیام مالتون مارستن در دهه 1920 ارائه شد ، چهار بعد رفتاری مختلف را مشخص می کند که هر کدام مجموعه ای از نقاط قوت و محدودیت های خاص خود را دارند. بعدها روانشناس صنعتی «والتر کلارک» بود که که در دهه 50 میلادی ارزیابی الگوهای رفتاری دیسک را طراحی کرد و به اجرا رساند. چهار بعد فتاری دیسک یا "تیپ رفتاری"، تسلط ، تاثیر، پایداری و انطباق هستند. این مدل کاربرد فراوانی در حوزه کسب و کار دارد.

سازمان هایی که ارزیابی دیسک را انجام دادند می توانند به سرعت فرهنگ سازمانی را بهبود بخشند ، روحیه کارمندان را تقویت کنند ، بهره وری را افزایش داده و تجارت را تقویت کند. چگونه؟ در درجه اول از طریق هوش هیجانی(همچنین به عنوان IQ/EQ شناخته می شود). به عنوان یک یادآوری ، هوش هیجانی تمرکز بر خودآگاهی و آگاهی از دیگران است و همچنین درون نگری و همدلی و استفاده از آن خصوصیات برای تعامل موثر با افراد اطراف ما است.

در دنیای پر سرعت امروز ، این ساده تر از آن است که همیشه به خود توجه داشته باشید و از دیگران آگاه باشید. خبر خوب این است که ارزیابی دیسک به افراد کمک می کند تا EQ خود را به طور طبیعی تقویت کنند ، که می تواند منجر به زندگی شادتر ، موفق تر و در کار و زندگی شخصی شود.

 

دیسک و هوش هیجانی دست در دست هم

ارزیابی دیسک باعث می شود هوش هیجانی آسانتر شود زیرا آنها احساسات و پاسخ ها را در همکاران و کارمندان پیش بینی می کنند بدون اینکه ما خودمان را از نظر بصری یا شنیداری رمزگشایی کنیم. با تقویت EQ ، شناخت مان از افرادی که با آنها در ارتباط هستیم راحت تر می شود و تمایل به ترک افراد و قضاوت در مورد آنها کاهش می یابد و این امر می تواند آرامش ذهنی را در پی  داشته باشد.

مدیران، باهوش هیجانی و متخصصان منابع انسانی با استفاده از مدل دیسک می توانند با کارکنان ارتباط برقرار کنند. آنها احترام بیشتری از کارمندان که به طور فزاینده ای در شغل خود انگیزه دارند ، به دست می آورند. فرهنگ کار بهبود می یابد زیرا همه افراد در این شرکت همدلی را برای یکدیگر به دست می آورند.

کارمندان هم با آگاهی از الگوهای رفتاری، به لطف خودآگاهی و درک دیگران از دیگران در برخورد با مشتریان موثرتر می شوند. فقط آگاهی از این شکل از هوش کافی است تا بسیاری از افراد بخواهند در آن پیشرفت کنند و نکته حایز اهمیت این است که هوش هیجانی را می توان همواره تقویت کرد و در راستای کنترل روی احساس و هیجانات قدم برداشت.

 

تقویت هوش هیجانی با استفاده از DISC

پس از انجام آزمون ارزیابی دیسک و آگاهی در مورد خود و دیگران، افراد می توانند EQ خود را به روش های مختلفی تقویت کنند:

:: به جای واکنش نشان دادن پاسخ دهید. به جای اینکه به طور تکانشی مداخله کنید، ابتدا برای گوش دادن وقت بگذارید. قبل از بیان یک پاسخ به آن فکر کنید.

:: به آنچه گفته می شود گوش دهید و به دنبال علائم عاطفی غیرکلامی باشید. از چنین سیگنال هایی برای کمک به اطلاع رسانی پاسخ استفاده کنید.

:: در مقابل انتقاد از حالت تدافعی بپرهیزید. به دنبال دلایل اساسی بگردید و پاسخ های سازنده دهید(بازخورد موثر). اجازه آزادی بیان را بدهید.

:: نه پرخاشگر باشید و نه منفعل؛ با حفظ احترام به دیگران، عقاید خود را با قاطعیت و با اطمینان بیان کنید.

:: مثبت و با انگیزه باشید و فعالانه این ویژگی ها را حفظ کنید (به ویژه مدیران). EQ تا حدی بر وضعیت روانی سالم متکی است.

:: ارتباطات را پرورش دهید و نسبت به دیگران همدلی نشان دهید

:: به هر قیمتی شده، از پاسخ های منفی و تند و تیز به شکل اظهارنظرهای تحقیر آمیز، یا قضاوت آمیز خودداری کنید.

 

هوش هیجانی گاهی متهم می شود که افراد را مجبور به نقش بازی کردن می کند که این می تواند یک عامل استرس زا برای افراد باشد و کارکنان را تحت فشار احساسات دیگران قرار دهد، اما وقتی منابع انسانی توسط دیسک ارزیابی می‌شوند، افراد از یافتن نقش‌ها و مسئولیت‌هایی که آنها را قادر می‌سازد تا پیشرفت کنند و شاد باشند، اطمینان بیشتری پیدا می‌کنند.

0 نظر

نظر خود را ارسال کنید