استفاده از دیسک در سازمان ها
اگر از ترکیب و جانمایی افراد در سازمان به درستی استفاده نشود عملکرد سازمانی به شدت کاهش پیدا می کند. به عنوان مثال اگر تعداد زیادی از افراد تیپ D در یک واحد باشند، باید ریسکهای زیاد، چالش، تندی ، سرعت بالا، کاهش دقت و رقابتهای شدید را انتظار داشته باشیم.
اگر تعداد زیادی از افراد گروه I در واحد قرار گیرند انتظار می رود که تحرک زیاد شده، نشاط و انرژی بالا برود و فضای غیر رسمی افزایش پیدا کند اما شاید دقت، عدم تمرکز و نتیجه گرایی، مدیریت زمان و موارد مشابه کاهش پیدا نماید.
از طرف دیگر اگر تعداد افراد S در واحد بسیار زیاد باشد، ثبات و آرامش نمود زیادی پیدا می کند و شاید از نتیجه گرایی، تغییرات، ریسک و چالش خبری نباشد. همچنین سرعت انجام کارها تا حدود زیادی کاهش پیدا میکند. و اگر تعداد زیادی افراد تیپ C در یک واحد باشند، ضمن افزایش استانداردهای کاری، باید کندی، عدم ارتباط، محافظه کاری بیش از حد و مواردی مانند آن را انتظار داشته باشیم.
کلام آخر اینکه مدیران سازمانها آگاهانه می توانند تغییرات، سرعت، دقت، کیفیت، کلان نگری، جزئی نگری، ارتباطات و سایر موارد مورد نظر را آگاهانه افزایش یا کاهش دهند. همچنین انگیزه، نحوه برقراری ارتباط و تشویق کردن این چهار گروه با یکدیگر بسیار متفاوت است و شناخت عمیق این تفاوتها می تواند تاثیر بسزایی در افزایش بهره وری سازمانها داشته باشد.
0 نظر